یزدفردا "ديروز كه در اقيانوس بيكران و كرانه مردم قطره‌اي بيش نبودم و از ايراني بودن خويش مي‌باليدم و همراه با امواج صميمي مردم به سوي ميدان آزادي رهسپار بودم، در انبوه جمعيت ازدحامي عجيب در مقابل دانشگاه صنتعتي شريف مرا به خود آورد. قدري كه جلوتر رفتم، ديدم سيل جمعيت سيدمحمدخاتمي را در محاصره تنگ خود چنان قرار داده بودند كه نسبت به سلامت ايشان احساس خطر مي‌شد. ازدحام جمعيت چنان خاتمي را به اين طرف و آن طرف مي‌برد كه وي از خود اختياري نداشت. آنچه كه مهمتر از ازدحام و فشار جمعيت به ايشان بود، دستهاي به فضا بلند شده و گره شده تعدادي در اين ميان جمعيت بود كه شعار مرگ بر ضد ولايت فقيه را سر مي‌دادند.

راستش را بخواهيد با شنيدن اين شعار آن هم در روز 22 بهمن آن هم در پيرامون خاتمي آن‌هم از كساني كه ريش و چادر و مقتنعه داشتند و پيدا بود از قشر متدين و معتقد هستند، مرا شوكه كرد. در اين حادثه هر چند ممكن است بعضي از دوستان خاتمي كه من هم از ‌آنها هستم معتقد باشند كه از آن بايد در حد يك اتفاق ساده گذشت، اما باتوجه به ابعادي كه مي‌توان بر آن مترتب داشت اين كمترين را نظري ديگر است:

1- اين جمعيت تصادفي گرد هم نيامده بودند نمونه كوچكي از گروهه‌اي فشاري بوده و هستند كه در دوران خاتمي و كمي پس از آن شاهد ظهور و بروزشان بوده ايم. شكي نيست آنها پس از اعلام حضور آقاي خاتمي به اين نتيجه رسيده‌اند هر جا ايشان ظاهر و حاضر شود عرصه را بر ايشان چنان تنگ كنند كه از آمدن و اعلام حضور خود پشيمان شود امري كه به رؤيا بيشتر مي‌ماند تا واقعيت.

2- اين بار گروه فشار بر خاتمي دوره عمل خود را به جلو كشيده است و منتظر ثبت نام و شروع دوران تبليغات نامزدهاي رياست جمهوري نيست. از اين پس مي‌توان پيش بيني كرد در هر كجا كه خاتمي حضور و ظهوري داشته باشد پاي اين گروه مخالف حضور وي نيز به آنجا كشيده خواهد شد.

3- تيپ كساني كه ديروز با احساس‌هاي آتشين شعار مرگ بر ضد ولايت فقيه مي‌دادند و رده‌هاي سني آنها به جوانان بسيجي مي‌ماند؛ همان‌ها كه لباس سفيدها لقب گرفته بودند در ميان آنها شايد يك نفر بالاي 25 سال ديده نمي‌شد كه نمايانگر اين امر است كه جنس آنها با بقيه اقشار مردم متفاوت است و در ميان ايشان حتي يك ميانسال ديده نشده و نخواهد شد.

4 - مفهوم شعار آنان هم ملاحظات خاص خود را دارد. چه كسي خاتمي را ضدولايت فقيه مي‌داند كه شعار مرگ بر ضد ولايت فقيه را سر مي‌دهد؟ خاتمي در هر دو دوره رياست جمهوري خود دفاع و حمايت بسيار قوي و اصيلي از ولايت فقيه داشته است.
چه كساني دايره معتقدين به ولايت فقيه را اينقدر تنگ گرفته‌اند كه حتي خاتمي را نه تنها در محدوده آن نمي‌دانند كه وي را مخالف آن هم مي‌دانند؟
كدام خاتمي؟ آن خاتمي كه هيچكس از او در اين مدت سخني كه از آن ـ حتي به كنايه ـ بوي تعارض آراي وي با رهبري به مشام برسد را نشنيده است. تفاوت، اما، ممکن است و اين امري معقول و منطقي است.

5- اين حادثه هر چقدر كوچك از ديدگاه آنان كه به كار تشكيلاتي معتقد بوده و هستند نمادي از يك امر سازماندهي شده است كه قطعا در پس آن هسته و هسته‌هاي تصميم گيري وجود داشته و دارد.

به گمان اين كمترين اين بار حضور خاتمي به سادگي دوران پيشين نخواهد بود تا جايي كه ناچار باشد مانند دوره قبل که با نردبان از پشت مسجد به پشت بام آن برود و براي مردمي که در پشت درب بسته مسجدي ـ در اهواز ـ در خيابان سرپا ايستاده بودند از برنامه‌هاي خود صبحت كند يا نام او را که به لحاظ ترتيب الفبا مي‌بايست در صدر نامزدها باشد، در انتهاي نامزدها آوردند و... براي تخريب شخصيت او ـ براساس اعتقاد به فلسفه ماكياوليسم اما در نوع شيعي آن! ـ كارناوال عاشورا درست كردند و گناه آن را به گردن او انداختند اين بار مخالفت‌هاي با خاتمي جنس و رنگ ديگري پيدا خواهد كرد. از حالا مي‌شود پيش بيني كرد كه خاتمي و طيف هوادار و طرفدار و دوستدار او كه در هرحال از همين مردمي بوده و هستند كه در خيابانهاي سرتاسر كشور به نفع انقلاب و تداوم آن شعار دادند، در اين رهاورد متحمل هزينه‌هايي بسيار سنگين‌تر از گذشته خواهد شد كه بايد آمادگي تحمل و مقابله با آن را داشته باشند.
از حادثه هر چند كوچك ديروز نمي‌شود به سادگي گذشت. گذشت ساده از اين حادثه عين سادگي است كه تمامي كساني كه دل در گرو اين انقلاب داشته و دارند را مي‌بايست نگران نمايد.

شهيد حسن بيگي كه از محدود شهداي اهل قلم است در جمله‌اي زيبا گفته است : ما بر سر يك دو راهي هستيم از يكسو بايد بمانيم تا آينده بماند و از سوي ديگر بايد شهيد شويم تا به آينده برسيم.
موضع خاتمي هم همين گونه است از يكسو بايد بيايد تا به مطالبات مردم از خود و از حکومت پاسخي شايسته بدهد و از سوي ديگر اگر نيايد...

من گاهي كه به هزينه‌هايي كه در اين دوره خاتمي بايد بپردازد تا بتواند رأي خيره كننده گذشته خود را تكرار نمايد مي‌انديشم با خود مي‌گويم اي كاش خاتمي نيامده بود. حداقل فايده نيامدن او اين بود كه جامعه ما در اثر بروز بحرانهايي همانند محاكمه كرباسچي، صدور حكم اعدام دكتر آقاجري، محاكمه و زنداني شدن عبدالله نوري آرامش خود را از دست نمي‌داد.
دوستان اصلاح طلب دگرانديش، بگذاريد خاتمي بيايد تا به فضل الهي آراي حضور مردم در صندوق‌هاي رأي را به حداكثر رسانده و قلب مردم و رهبري را شاد و دشمنان اين ملك و آيين را در خشم و غيضي چهار ساله فرو برد، باور كنيد همه از اين حضور سود خواهند برد.

و آنان كه خاتمي را مي‌شناسند مي‌دانند او كسي نيست كه اگر احساس كرد بايد بيايد در برابر موانعي كه فرا روي او چيده خواهد شد توقف خواهد كرد و آنان كه در سر هواي تكرار چنين صحنه‌هايي كه شيريني حضور مردم را در راهپيمايي 22 بهمن تا اندكي تلخ كرد دارند بدانند اين حركات جز آنكه بر تعداد رأي خاتمي بيفرايد نتيجه ديگري براي آنان در بر نخواهد داشت.

چه در اين صحنه‌ها اين ملت همواره نشان داده است كه در كنار مظلوم خواهد ايستاد و چه مظلوميتي بالاتر از آنكه عده‌اي براي خاتمي حق حضوري آزاد و بي حاشيه را در راه پيمايي 22 بهمن قائل نباشند؟
-------
منبع: تابناک
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا